قحطی نان در تبریز | سالار بهنام پیرعلیلو : احتکار و انبارداری گندم یکی از کارهایی بود که پیش از مشروطه در آذربایجان رواج داشت و چون خود دولت از قحطی و گرانی گندم بهره مند میشد هیچ اقدامی برای جلوگیری از این مهم انجام نمیداد.
احتکار نه تنها به عنوان عامل تشدید کننده قحطی ها بلکه در بعضی موارد به صورت مبدا و منشا آنها شده است. چون در زمانهای خشکسالی نیز در مناطق غله خیز ،غله کافی وجود داشت.
قحطی سال ۱۲۸۸ نیز درسته به دلیل بروز دو خشکسالی پی در پی رخ داد.
اما این بلا کاملا طبیعی نبود،بخش بزرگی از مسئولیت این رویداد ناگوار را میتوان ،واقع بینانه متوجه مقامات بالا و دولت مرکزی دانست چون از وضع موجود به نفع خود سوء استفاده میکردند.
گرانی و قحطی نان از مهم ترین و حیاتی ترین مشکل اقتصادی مردم در دوره قاجاریه بود.
در فصل خرمن گندم را ارزان از مردم میخریدند و در فصل زمستان به قیمت گزافی به خود مردم میفروختند.
حتی دولت مرکزی برای بدنام کردن مشروطه خواهان به مسئله کمبود نان و احتکار گندم دامن میزدند.از این رو کمبود نان بیش از پیش از مطامع سیاسب بوده است.
زنان اغلب در اعتراض به وضع بحرانی نان پیش قدم بودند و به طرق مختلف به ابراز نارضایتی میپرداختند؛حتی از بکارگیری خشونت نیز خود داری نمیکردند.در تبریز نیز زینب پاشا و یارانش در چنین مواقعی در کار کشف انبارهای غلات مالکان و گشودن آنها و تقسیم گندم و جو احتکار شده بین خانواده های تنگ دست فعال بوده اند.
نمونه ای از این عملیات 《زینب پاشا》و یارانش در قحطی اواخر دوره ناصرالدین شاه دیده شد که این قحطی در اثر احتکار گندم بوجود آمده بود،محتکرین؛مجتهد تبریز؛مباشرین ولیعهد و حاکم تبریز بودند.
زنان تصمیم به تظاهرات گرفتند.در حدود ۳ هزار زن چوب به دست ؛در بازارها راه افتادند و کسبه را به بستن دکان و پیوستن به راهپیمایان مجبور کردند.حکومت؛قشون مراغه را خبر کرد؛دستور تیراندازی داده شد.
در دم ۵ زن و ۱ سید کشته شدند.در این روحانیت معترض هم علیه مجتهد بزرگ به زنان پیوست؛ود در قنسولگری روس تحصن کردند و با او به خشونت تمام رفتار کردند.فردای همان روز تظاهرات را از سر گرفتند؛این بار نیز ۳ زن کشته و تعدادی زخمی شدند.
شعار نان تبدیل به شعار سیاسی و علیه سلطنت قاجار شد.
حکومت هراسید و بار دیگر عقب نشینی کرد.