ائششک لر قهوه سی | علی پویان
■ کافه خران
کافه حاجِ عباسعلی، معروف به «ائششکلر قهوه سی»، یکی از کافه های معروف بود و حتی زمانی که روس ها، آذربایجان را اشغال کرده بودند، فعالیت روشنفکری اش ادامه داشت. طنزپردازانی چون قلی خان سالار) معروف به ساری قلی خان، میرمحسن مستجاب الدعوه، حاج کریم آقا خشکبارچی (معروف به خشکبارباشی)، حسین چرتکه ساز، دکتر فتحی، دکتر برزگر، رحیم آبیاری، نوشاهی، محمدعلی ملقب به قورباغا محمدعلی و… از اعضای ثابت حزب هفتاد هشتاد نفری خران بودند که با کارت عضویت و آرم مخصوص این حزب بعد از ظهرها، دو سه ساعت، در این کافه بزرگ جمع می شدند و به بذله گویی و شوخ طبعی می پرداختند. برخلاف عقیده رایج، کافه خران پاتوق لمپنها نبود، افرادی که در این کافه جمع می شدند اغلب متشکل از بازاریان معتبر، افراد تحصیل کرده، پزشکان، مهندسین، شاعران، وکلا، مردان سیاسی و ادیبانی بودند که بعضی دستی بر قلم داشتند و در هفته نامه توفیق، که یک نشریه فکاهی بود، می نوشتند. در واقع اقتضای زمانه شان ایجاب می کرد که با انگ این اسم بر روی خود، سرپوشی بگذارند بر بحثهای انتقادی که بیشتر در مورد مسائل سیاسی و اجتماعی روز و در قالب طنز بود. این قهوه خانه نخست به نام های «دُبَه لر قهوه سی» یعنی قهوه خانه بی خیالان و لوده ها یا «میتچی لار قهوه سی» به معنای قهوه خانه بذله گویان شهرت داشت، ولی بعدها که در نشریه توفیق سوژه حزب خران شکل گرفت، این قهوه خانه هم به نام کافه خران مشهور شد. این کافه جای هر کسی نبود و رفتن به آنجا مستلزم تحمل هر توهین و تحقیری بود که از جانب مرشد و یا دیگر پاتوق نشینان ثابت صورت می گرفت. گویی به این ترتیب اعضای ثابت میزان تحمل فرد تازه وارد را می سنجیدند و در صورت قبولی فرد برایش کارت عضویت صادر میکردند. البته طبق گفته دکتر جباری داروساز- که یکی از اعضای ثابت این کافه بود و نگارنده به صورت شفاهی با وی مصاحبه کرده است- این سنجش فقط در مورد افرادی انجام می شد که خود برای عضویت و پای ثابت بودن کافه ابراز علاقه می کردند. در موارد دیگر، طبق قانونی نانوشته اما معتبر، هیچکدام از اعضای ثابت اجازه نداشتند با افراد غریبه شوخی های دور از ادب کنند و خاطرشان را مکدر سازند. علاوه بر این، اعضاء اجازه شوخی های ناموسی و قومیتی نداشتند و درصورت بروز چنین شوخی هایی از جانب هرکدام از آنها، فرد خاطی علاوه بر جریمه نقدی با رأی اکثریت اعضاء به مدت دو هفته تا یک ماه از حضور در کافه محروم می شد. این کافه از 1310 تا چند سال پس از انقلاب اسلامی دایر بود و در نهایت از ادامه فعالیت آن جلوگیری شد. پس از تعطیلی این کافه، در گوشه وکنار تبریز، قهوه خانه هایی به این نام شکل گرفتند و بعد از مدتی از بین رفتند.
اعضای این کافه در کنار شوخی و بذله گویی ها به فعالیت های مهم دیگری نیز می پرداختند که کمک به مستمندان و امور خیریه از آن جمله است. دکتر جباری می گوید: «پنجشنبه ها یک سینی روی پیشخوان می گذاشتند و هر کس به اندازه توان خود در آن پول می گذاشت. در عرض یک یا دو ماه این پولها جمع می شد و برای اموراتی همچون تهیه جهیز برای دختران بی سرپرست، آزادکردن زندانیان، تهیه لوازم خانه و کیف و کفش مدرسه و… مصرف می شد و این روند تا آخر سال، هر دو ماه یک بار، انجام می شد.»
از جمله طنز پردازان شفاهی در ادبیات معاصر آذربایجان، که کافه خران پاتوق ثابتش بود، میر محسن مستجاب الدعوه است. از این هنرمند طنزپرداز فقط دو نوار کاست )که حاوی نگاه طنزآلود وی به مسائل اجتماعی و سیاسی وقت است به جا مانده که یکی از آنها در اوج طنازی وی در کافه خران ضبط شده و
دیگری، در آستانه خزان زندگی اش، در بیمارستان توسط دوستان وی ضبط شده است. یکی دیگر از این طنزپردازان، قلی خان سالار قره باغی مشهور به ساری قلی خان است که بذله گویی ها و کاریکلماتورهای مثال زدنی اش، تا سالهای سال، نقل محافل بود و دهان به دهان می گشت.