استقلال، شرافت یک ملت | سمیه میرزاپور

معبد بادامیار توفارقان قدمگاه آذرشهر
معبد بادامیار توفارقان | قدمگاه آذرشهر
فروردین 17, 1400
بازار تبريز در چهارراه تجارت جاده ابريشم
بازار تبريز در چهارراه تجارت جاده ابريشم
فروردین 17, 1400
نمایش همه
استقلال، شرافت یک ملت سمیه میرزاپور

استقلال، شرافت یک ملت سمیه میرزاپور

«اولین لازمه شرافت یک ملت ,استقلال است»
محمد خیابانی پسر حاجی عبد الحمید تاجر خامنه “در سال 1297 هجری قمری (1259 ش) در خامنه نزدیکی تبریز به دنیا آمد.
خیابانی در اوایل کودکی به مکتب رفت مقدمات درس آن دوره را به اتمام رساند و به روسیه سفر کردو در تجارت خانه پدرش مشغول تجارت شد و سپس برای تحصیل علوم دینی به تبریز بازگشت و در محضر حضرات آیات سید ابوالحسن انگجی و میرزا عبدالعلی ءفقه و اصول و هیئت و نجوم را آموخت و پس از مدتی به تدریس پرداخت.
شهید خیابانی علاوه بر معلومات علمی در اخلاق نیز دارای مقام بسی بلندی بود.
در سال 1324 که رژیم حکومت ایران تغییر و اصول حکومت شوروی برقرار شد ,خیابانی داخل یک زندگانی جدید شده و شروع به انجام فعالیت های سیاسی کرد و اقدام به تشکیل دولت آزادیستان نمود. ایامی که سپاه محمد علی میرزا دور تا دورشهر را محاصره و آب و آذوقه را بر اهالی شهر بسته بودند مرحوم خیابانی تفنگ بر دوش در سنگرها با مجاهدین از مشروطیت و آزادی دفاع می کرد , و با بیانات شیرین و نطق های مهیج آنها را به هیجان می آورد
در زمان خیابانی اوضاع ایران, به خاطر دخالت های خارجی از جمله روسیه و انگلیس و آلمان ,آشفته بود .
خیابانی پس از خلع محمد علی شاه از سلطنت, در سی سالگی به عنوان نماینده مردم تبریز راهی مجلس شورای ملی گردید .شیخ خیابانی که محبوبیت عامه داشتند با اکثریت آرا به سمت نمایندگی آذربایجان در دوره ی دوم انتخاب و به تهران عزیمت نمودند, در مدت اقامت خود در تهران دائما از حقوق آزادی وملی دفاع می کرد.
او با اولتیماتوم روسیه در مجلس دوم مخالفت کرد
در منبر خطابه مجلس قریب یک ساعت در مضرات و خطرات قبولی اولتیماتوم صحبت کرد و علنا ضدیت خود و رفقایش را نسبت به اولتیماتوم و هیئت دولتی که آن را قبول کرده اند را بیان کرد و نطق وثوق الدوله را رد کرد ودر سبزه میدان تهران جلسه ای برگزار کرد و بلافاصله برای فرار از دستگیری توسط وثوق الدولهءبه خراسان رفت .
در طی شش سال ایام فترت مجلس, به اقتضای وقت مشغول داد و ستد و تجارت شد و تا آنکه اعلان تاجگذاری سلطان احمد شاه به در و دیوار شهر از طرف دولت چسبانده شد و شجاع الدوله با وحشیت اعلانهای مذکور را پاره کرد. آزادی خواهان ساکت نماندند و در مجلس اعتراض نامه ای بر علیه وحشی گری شجاع الدوله تنظیم کردند و یک نسخه از آن را به تهران فرستادند
محمد خیابانی با قرارداد وثوق الدوله با انگلستان(قرارداد۱۹۱۹) نیز به مبارزه برخاست و از آنجا که حکومت مرکزی را ضعیف و وابسته می دید, ایجاد یک تحول اساسی در سیستم حکومت ایران واحیای آزادی را گام نخست برای تغییر و بیرون راندن اشغالگران خارجی می دانست . در آغاز مذاکره سیاسی را به عنوان راه حل قبول نداشت وتنها راه را در قیام و مقاومت دلیرانه در برابر استبداد و دخالت خارجی می دانست . از این رو ,بعد از قبول قرارداد 1919 از سوی دولت ایران ,در تبریز دست به قیام زد. دلیل اصلی قیام آن بود که وثوق الدوله برای تصویب قرارداد و به دست گرفتن مجلس نیاز به مجلسی یکدست داشت ولی خیابانی موفق شده بود علی رغم اعمال نفوذ وثوق ,شش نفر از اعضای حزب دموکرات آذربایجان را به مجلس بفرستد .وثوق تصمیم گرفت با ابتکار عمل مجلس را به دست گیرد و حزب دموکرات را غیر قانونی اعلام کند . همین امر موجب آغاز قیام شد
خلاصه در اثناء قیام ,کابینه وثوق الوله سقوط کرد و مشیروالدوله بر روی کار آمد و خیال می کرد که خیابانی با کابینه وثوق مشکل دارد برای همین با خیابانی وهرد مذاکره شد اما خیابانی مذاکره را رد کردو ادامه قیام را صلاح دانستند وآقای مشیرالدوله قبول نکرد و برای سرکوب آزادی خواهان و خفه کردن آزادی وقیام از تهران وارد تبریز شدند و با ناامید شدن از کمک شاهزاده باهمکاری قزاق ها نقشه حمله به آزادی و آزادی خواهان را کشیدند و شبانه شروع به عملیات کردند و مرکز قیامیون و آزادی خواهان را تصرف کردند و چند نفر از آزادی خواهان را به خون آغشته کردند و قریب به سیصد خانه آزادی خواهان را به تاراج کردند و در 29 ذی الحجه پس از آن که خانه فقید شهید را غارت و خراب کردند و دو نفر قزاق آن مرحوم را با چند تیر تنفگ کشته و با هلهله و شادی مثل اینکه مملکتی را از اجننی فتح کرده اند به راهی دربار شدند.
بلی خیابانی را کشتند و قاتلش را در همان روز دو درجه ترفیع رتبه دادند!

از نطق های خیابانی

در راه آزادی, در راه یک زندگانی شرافتمندانه باید از مال و جان گذشت.
این فداکاری در سرشت شما بدرجه اعلی موجود بوده است و هست .خوب یاد دارم, سردار ملی , آن قهرمان گرامی ما که میدانید چگونه جان خود را فدا نمود و چگونه وقتی موفقیت مستبدین داشت نزدیک به اوج کمال می شد , یکه و تنها, بدون پروا خود را به میدان انداخت, چگونه خون او به جوش خروش آمد تفنگ خود را برداشت و به راه افتاد. اول پنج نفر,شش نفر سپس یک ملت بر جهاد او اقتدا نمودند, چگونه با یک مرگ محقق روبرو شد ,نترسید,نمرد و موفقیت یافت .بلی به یاد دارم مدتی ملت برای رسانیدن مخارج مجاهدان وجوه کافی نداشتند . ستارخان یک مبلغی را که دارائی شخص خودش بود, آورده, در سنگرها در میان مجاهدین قسمت کرد. آن چند روز هزار تومان که یگانه ثروت آن نامدار نامی بود در نظر او چندان اهمیت جلوه نداد که یک لحظه در بذل و توزیع آن تردید روا بداند و آن فرزند غیور آزادی ستان بعد از آنکه جان خود را فدا کرده بود پول خود را هم داد,آن همه موفقیت و شان و شرف را او از این راه تحصیل نمود.
باید فداکاری کنید تا آتیه شما و اولاد شما تامین شود.این زندگی را باید نگه دارید. بر احکام حفظ الصحه آن عمل نمایید. مخالفین خودتان را محو و نابود سازید. زنده باد ملتی که برای همیشه زنده نگه داشتن آزادی زندگی را دوست میدارد!


Notice: Trying to access array offset on value of type null in /home/topraq/public_html/wp-content/themes/betheme/includes/content-single.php on line 286
مدیر سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *