بازار سرپوشیده تبریز یکی ازبازارهای بزرگ و قابل توجه خاورمیانه است. سبک معماری، آرایش مغازهها، کثرت تیمچهها، انواع مشاغل و وجود تعداد بسیاری مدرسه و مسجد که در کنار سرایهای بازرگانی قرار گرفته و غالبشان حیثیت تاریخی دارند آنرا نمونه عالی یک محیط تجارت و زندگی اسلامی و شرقی به شمار میآورد.
اهميت بازار سرپوشیده تبریز صرفاً مربوط به وسعت آن نيست، بلكه مربوط به تسلط بينظير معماران آن در استفاده از آجر و سازههاي آجري است كه فضاهايي متنوع و ساده ايجاد كرده است.
مجموعة بازار سرپوشیده تبریز برخلاف بازارهاي ممالك شرقي و خود ايران، حصار مشخصي دارد كه داراي دربهاي ورودي ويژهاي است كه قديميترين هستههاي آن به مسجد جامع شهر متصل است. در كل بازار تبريز داراي 20 راسته و راسته بازار، 35 سرا، 25 تيمچه، 11 دالان، 300 كاروانسرا، 250 مسجد و مدرسه و5500 مغازه و حجره و 40 صنف و شغل ميباشد .
تبریز به علت قرار گرفتن در سر راه شرق و غرب از بدو آبادی و آمدن به صورت یک شهر بزرگ، مرکز مبادله کالاهای بازرگانی کشورهای اروپائی و آسیائی بوده و خود نیز بنا به مقتضیات جغرافیائی محصولات کشاورزی و صنعتی فراوان داشته که به اقصی نقاط دنیای آن روز صادر میگردیده و این معاملات ایجاب میکرده که بازارها و مراکزی برای مبادله و فروش کالاهای گوناگون شرقی و غربی داشته باشد. لذا اکثر موٌرخان و جغرافی نویسان و جهانگردان اسلامی و خارجی مطالب جالبی در باره کالاها و وضع بازرگانی و بازارهای تبریز نوشتهاند.
در زمان نادر شاه ثبات و بقائی در وضع امنیت و تجارت تبریز نبود زیرا قدرت که حافظ امنیت کشور است با سپاهیان نادر از جائی به جائی منتقل میشد و توجه به مساًله جهانگردی بیشتر مطرح بود تا توجه به مساٌله جهانداری و کشورداری، اما در زمان کریم خان ثباتی نسبی در تبریز پدید آمد. احمد خان دنبلی در خوی و نجفقلی خان بیگلری در تبریز امنیتی بر قرار ساختند و به عمران و آبادی پرداختند. تبریز به صورت مرکز قدرت در آمد، عمارات عالیهای در نقاط مختلف آن بنا گردید و به سال 1194 ه. ق، بعد از زلزله 1193 ه. ق، کشیدن باروی محکمی به دور آن آغاز شد که در 1196 ه. ق، به پایان رسید. این بارو هشت دروازه داشت: دروازه خیابان، درب اعلی یا دروازه باغمیشه، درب سرخاب، درب شتربان، درب استامبول، درب سرد، درب مهاد مهین، درب نوبر. درب سرد همان درب گجیل و درب مهاد مهین دروازهای در میارمیار کنونی بود. طرح دروازهها یک طاق سنگی بود با دو مناره پوشیده از کاشیهای کبود منقش و کتیبهدار و بر پیشانی هر دروازه روی قطعه سنگی مرمر، با خط نستعلیق جلی، ابیات ذیل به طور برجسته نقر گردیده بود:
زهی اساس مشید که باد تا به ابد
ز حادث زمان در امان سبحانی
زبرج باره این درتحیرٌاست سپهر
که شد به پا ز عنایات خان خانی
خدیو ملک عدا لت نجفقلی خانا
مفوض است به او رونق جهانبانی
که درنگارش این قلعه درزمان قلیل
نموده همت وی معجز سلیمانی
نشان ز سد سکندر چو داد تاریخش
خرد بگفت« حصار سکندر ثانی»
و در هر یک از طرفین این سنگ نبشتهها نقش برجسته شیری ترسیم یافته بود که زنجیر گردن آن به پای سروی بسته شده بود.
در سالهای بعد در پشت اغلب این دروازه ها، بازارچه هایی ساخته شد که بعضی از آنها به بازار مرکزی شهر اتصال یافت. از بازارهای مزبور میتوان بازارچه رنگی خیابان، بازارچه درب باغمیشه، بازارچه سرخاب، بازارچه شتربان، بازارچه درب استامبول و بازارچه درب گجیل را نام برد که هنوز باقی و به همان نامهای سابق معروفند.
در زمان عباس میرزا که تبریز ولیعهدنشین و پایتخت دوم کشور شد رونق بازرگانی آن بیشتر گردید، سرایها و تیمچه ها و بازارهای عالی تازه ای احداث شد و ازهرسوی کشور بازرگانان با کالاهای مختلف روی به تبریز نهادند. مخصوصاً حمایت دولت از بازرگانان تبریز در پیشرفت و توسعه امر تجارت در این زمان تاٌثیر مهمی داشت. از این تاریخ به بعد نیز بازار سرپوشیده تبریز مورد توجه جهانگردان و بازرگانان داخلی و خارجی بوده و عده زیادی ضمن یادداشتهای سفر خود بازار تبریز را توصیف کرده اند.
رسته های معروف بازار سرپوشیده تبریز عبارتند از:
بازارامیر، بازارکفاشان، بازار حرمخانه، راسته بازار، یمنی دوز بازار، بازار حلاجان، قیز بستی بازار، بازار سراجان، راسته کهنه یا قدیم، بازار کلاهدوزان، دلاله زن بازار، بازار صادقیه، بازار مسگران، بازار حاج محمد حسین، بازار مشیر، بازارچه شتربان، بازار صفی، بازار میر ابوالحسن، بازار شیشه گر خانه، رنگلی بازارچه (بازارچه رنگی)، بازارچه خیابان و چند بازار دایر و مرتب دیگر.
در همه این بازارها تیمچه ها و سرایها و چهارسوهایی هست که حجرات و مغازههای آنها مرکز عمده فروشی اجناس گوناگون داخلی و خارجی است. اغلب تیمچه ها و سرایها سه طبقهاند، طبقه زیرین مخصوص نگهداری کالا یا به عبارت دیگر انبار مال التجاره است، طبقه دوم تجارتخانه و محل کار و طبقه سوم بیتوته و استراحت، اگر چه اکنون اکثر حجرات طبقه سوم تیمچهها و سرایها نیز مبدل به دفتر کار بازرگان شده است اما سابقاً که وسائل نقلیه بازرگانان این گونه فراهم نبود، بازرگانان ناچار بودند همیشه نمایندهای برای خرید و فروش کالا در محل داشته باشند. آن نماینده در اطاق فوقانی تجارتخانه خود بیتوته میکرد. یعنی این سرایها و تیمچه ها هم محل کار آنها بودند و هم محل اقامت و استراحتشان.