عشایر آذربایجان

مختصری از زندگی نامه استاد علی سلیمی
مختصری از زندگی نامه استاد علی سلیمی
اردیبهشت 7, 1400
شناخت معماری مسجد کبود تبریز
شناخت معماری مسجد کبود تبریز
اردیبهشت 7, 1400
نمایش همه
عشایر آذربایجان

عشایر آذربایجان

عشایر آذربایجان که شیوه معیشت و آداب و رسوم خاص خود را دارند در ایران یکی از جذاب ترین شیوه های زندگی اجتماعی به شمار می¬آیند. استان آذربایجان شرقی و اردبیل از ایل¬ها و عشایر متعددی برخوردار است که مهم ترین و منسجم¬ ترین آنها ایل های شاهسون و ارسباران هستند که در مناطق گوناگون پراکنده شده اند.
عشایر سرزمین دو حوزه آذربایجان شرقی و اردبیل را به سه گروه می توان تقسیم کرد:

1- عشایر پیرامون شهراردبیل (محال کوههای باغ رو)
عشایر پیرامون شهر اردبیل را می¬توان به دوازده طایفه بخش کرد که عبارتند از: فولادلو، یورت چی، دورسن خواجه لو، پاشاخانلو، آلارلو، بیگ لو، جهان خانم لو، رضابیگ لو، خامس لو، بیگ باغلو، قزآت لو، تکله، طالش مکاییل لو.
کوچ این عشایر از قشلاق، چهل روز از بهار رفته آغاز می¬شود که 10 تا 15 روز طول می¬کشد تا به سرزمین ییلاقی خود يعني كوه¬هاي اطراف باغ رو برسند و قشلاقشان مسجدلو، قيزقلعه سي، و آنقوت¬لار شهرستان گرمي است.

2- شاهسون¬های مشکین شهر و دشت مغان
شاهسون¬های مشکین شهر از 3 ایل و30 طایفه تشکیل یافته¬اند و ییلاقشان از نزدیکی¬های شهرستان اهر تا کوهها و دامنه¬های سرسبز سبلان گسترده است و قشلاقشان دشت مغان می¬باشد و بخشی از آنها درقشلاق زیر آلاچیق و برخی در ساختمان¬ها زندگی می¬کنند، اما در ییلاق زیر همان آلاچیق¬هایی که برپا کرده اند زندگی می¬کنند.

3- عشایر کوه¬های قره داغ و دامنه سبلان.

■■ مسکن عشایر در ییلاق

■ آلاچيق – كومه
عشایر منطقه به مسکن خود آلاچیق می¬گویند و مجموعه¬ای از آن را اوبا می¬نامند. استخوان بندی آلاچیق از دو قسمت مهم تشکیل شده است: یکی حلقه سقف آلاچیق که از چوب ساخته شده است و دیگر تعدادی تیرک انحنادار و خمیده که به هنگام برپایی به شکل گنبد نمددار می¬شود.
آلاچيق يا مسكن متحرك ايل شاهسون، يكي از مظاهر ويژه فرهنگ اين عشاير به شمار مي¬رود كه با شيوه خاص توليدي طوايف كوچروي اين ايل كه در عرض سال چندين مرتبه در مسير كوچ (ايل يولو) توقف و حركت مي¬كنند سازگاري دارد. چراگاه ¬هاي ايل مذكور را مي¬ توان به چهار جايگاه قيشلاق (زمستانه)، يازلاق (بهاره)، يايلاق (تابستانه) گوزك (پائيزه) تقسيم كرد كه در اين مسير، محل اقامت هاي (يورت) سنتي به نام دوشالقا يا توشالقا قرار دارند و اگر مسير ايل يولو را، به طور متوسط 150 كيلومتر در نظر بگيريم، در صورتي¬كه كوچ به صورت پياده انجام شود، مدت 20 الی30 روز به طول مي¬انجامد و در سال در حدود 6 تا 7 بار جابجائي صورت مي¬گيرد كه اگر اين خانه¬هاي متحرك كه نياز شيوه توليدي عشاير آن را به وجود آورده است، نبود زندگي كوچروي امكان نداشت.
آلاچيق امروزي عشاير شاهسون مغان از همان آلاچيق¬هاي تركان غز آسياي مركزي ريشه مي¬گيرد كه نوع كامل آن است. طوايف تركمن نيز كه در نزديكي موطن اصلي خود مستقر شده¬اند،‌ با ساده كردن آلاچيق، تقريباً همان اصول ساختماني آلاچيق¬هاي طوايف آسياي مركزي را حفظ كرده¬اند، يعني اسكلت آلاچيق از يك بدنه استوانه¬اي شكل كه در آن چوب¬ها به صورت لوزي به هم وصل شده¬اند تشكيل مي¬شود كه در بالاي آن گنبد قرار دارد. در صورتي كه شاهسون¬هاي مغان، كه ناگزير به كوچ طولاني و در مسير پرشيب و فراز بودند، ناگزير به ابتكار در ساختن اسكلت چادر شدند و از آلاچيق¬هاي گنبدي خود كه به مراتب از آلاچيق¬هاي نياكان آنها سبك تر است و چه در قشلاق و چه در ييلاق پاسخگوي نياز آنها براي محفوظ ماندن از اثرات عوامل جوي مي باشد استفاده مي¬كنند. چوب مورد استفاده آنها براي تيرك¬هاي جانبي چادر كه آن را «قزل گوز» (چشم طلايي) مي¬گويند، عبارت است از چوب راش كه در ارتفاعات جنگل¬هاي آستارا مي¬رويد و از طريق نمين به اردبيل حمل مي¬شود.

■ سياه چادر
آلاچيق¬هاي شاهسون مغان تحت تأثير شرايط اكولوژيك، نمونه ساده¬تر شده آلاچيق¬هاي ترك¬هاي آسياي مركزي به شمار مي¬روند. اما شاهسون¬هاي بغدادي نيز، كه ابتدا به نواحي بغداد كوچ داده شده و مجدداً به ايران گسيل داده شدند و در اطراف ساوه مستقر گرديدند، اين بار هم تحت تأثير عوامل اكولوژيك (آب و هواي نيمه بياباني و بياباني و آفتاب سوزان) و شايد هم به واسطه عوامل اجتماعي (فرهنگ پذيري از عشاير و قبايل عرب) داراي سياه چادرهايي هستند كه نمونه آنها در طوايف كوچروي شاهسون بغدادي در اطراف ساوه ديده می¬شود. اين چادرها به صورت مكعب مستطيل هستند كه بدنه آنها از بافت¬هاي پنبه¬اي پوشيده مي¬شود و در وسط چادر نيز تيرهايي قرار مي¬دهند كه روي آنها چوبی افقي مي¬گذارند و تمام سقف را با بافتي از موي بز مي¬پوشانند.

■ مرتع
مرتع یکی از ارکان اقتصادی کوچ نشینان راتشکیل می¬دهد. هر خانوار کوچ نشین در صورتی می¬تواند به زندگی کوچ نشینی ادامه دهد که به نحوی دسترسی به مرتع داشته باشد. در نظام سنتی و اجتماعی عشایری اصولا رسم بر این است که صرف نظر از نحوه مالکیت اعضای هر خانوار و تیره در بعضی موارد همه اعضای یک تیره مالک شناخته می¬شوند. مراتع مورد استفاده کوچ نشینان آذربایجان همان مراتع طبیعی است که به طور پراکنده در کوهستان سبلان، دشت مغان و ارسباران یافت می¬شوند. این مراتع در موقع معینی از سال مورد استفاده قرار می¬گیرند.

■ تکم
نام پادشاه بزها است و آن را از چوب و دانه¬های رنگین درست می کنند و دم خروس برایش می¬گذارند و بعد سوار تخته¬ای می¬کنند و با تکان دادن اهرمی به شکل تکم آن را می¬رقصانند و شعرها می¬خوانند که در زبان آذربایجانی به آن اشعار سایا می¬گویند و به گروهی که تکم می¬چرخانند و می¬رقصند تکم چی می¬گویند.
در سرتاسر سرودها و اشعار سایا به چشم اندازها و صحنه¬های جالب و جانداری از زندگی مردمی که زندگیشان به وجود حیوانات اهلی است برخورد می¬شود. در میان این حیوانات بخصوص بز و گوسفند جایگاه والایی دارند. در سایاها خانه¬های بی گوسفند به رودخانه¬های خشکیده تشبیه می¬شود و به چوپان توصیه می¬شود که گوسفند را از خود نرنجاند، آن را در شوره زارها سرگردان نکند و خوب و شایسته بچراند تا عروسان سپید باز و گرد هم آیند و آنها را بدوشند، کره¬های سرشار بگیرند، اعضا خانواده را شاد کنند، با روغنش پلو، با پشمش تشک، با دنبه¬اش آش، ازشیرش پنیر و ماست، از شاخش دسته چاقو و از پوستش پوستین و جهیز برای دختران درست کنند.

■■ دست بافتهای عشایری

■ دستکش
که دونوع بافته می شود. پنج انگشت، و تک انگشت و یک پنجه. نوع مرغوب دستکش را از پشم بسیار نرمی به اسم (تیف تک) و یا از
پشم شتر می¬بافند.

■ پلاس (پالاز)
نوعی جاجیم ارزان قیمت و مانند آن بافته می¬شود. جوال (چووال) که دو نوع است یک نوع را به وسیله دستگاه هانا می¬بافند و مشهور است به هاناچووالی و با طرز بافتن با گلیم فرقی ندارد. این نوع چووال برای حمل گندم و آرد و سایر منزل به کار می¬رود و نوع دیگر هم مثل پلاس بافته می¬شود که به هم می¬دوزند و شال چووالی می¬گویند.

■ جوراب بافی
هنر اصلی زنان عشایری شمرده می¬شود. نقشه¬های مختلف این جوراب¬ها بیشتر مشهور هستند به گلین قاشی یعنی ابروی عروس، تیکمه که همان دوخته، قوچ بوینوزی یعنی شاخ قوچ و قیناخ یعنی چنگ وسلیمانی.

■ خورجین
خورجین¬های مورد استفاده و بافته شده توسط عشایر چند نوع است. نوع ساده آن مثل جاجیم بافته می¬شود و سپس به صورت خورجین دوخته می¬شود و انواع رنگین و نقشه¬دار را به اسامی خلی خورجین، قیناغ و گول می¬نامند.

■ فرماش
سه نوع بافته می شود: قییاغ، خکی و گلیمی.

■ ورنی
نوعی زیرانداز مخصوصی است که هم سادگی و سبکی کلیم را دارد و هم ظرافت و زیبایی قالی را. ورنی بدون نقشه قبلی و به صورت ذهنی توسط دختران و زنان عشایر ی بافته می شود و به همین دلیل طرح¬ها، رنگ¬ها و خطوط ورنی نمایانگر حیات و متاثر از سبک زندگی عشایر و حتی فصل زندگی آنهاست. ورنی بافی تنها در بین عشایرهای آذربایجان شرقی و اردبیل رواج دارد و پیشینه ورنی در تاریخ بسیار کمرنگ است.

■ جاجیم
دو نوع است: ساده و نقش دار یا گلدار. از انواع جاجیم های گلدار می توان چیچک لمه (غنچه دار)، قوشابرتا (جفت بته )، شاتا (شسته) و یئدی قارداش (هفت برادر) را نام برد و روش بافت آنها تقریبا یکی است.

■■ پوشاک عشایر

در میان عشایر آذربایجان شرقی پوشاک سنتی در میان زنان حفظ شده و پوشاک سنتی مردان به تدریج از بین رفته است. مردان مبادی اصلاحات رضاشاه را در پوشاک روزمره خود حفظ کرده اند. لباس زنان شامل کوینک، پیراهنی با حدود 150 سانتی متر طول است که پشت و جلوی آن یکی است و به عرض 60 سانتی متر بوده و شانه ها بدون درز می باشد که با اضافه کردن چهار فاق مثلثی در زیر بغل گشاد می شود. تن پوشهای پایینی صرفا مجموعه ای از دامنهای چند طبقه (تومان) هستند. زنان معمولی ایل، سه تا پنج و زنان خانواده بیگ ها 5 تا 7 عدد از این دامن ها را همراه با پیراهنی می پوشند، زیر دامنی از چیت نرم است و لباس دیگری نیز زیر آن پوشیده می¬شود.

■■ موسیقی آشیقی عشایری
هنر آشیقی مهم ترین و غنی ترین شاخه ادبیات شاهی مردم آذربایجان است به تعبیر دیگر اگر آشیق¬ها نبودند، از فولکلور غنی آذربایجان به جز چیزهای پراکنده و کم محتوا هیچ نمی ماند. آشیق ها مردمی ترین هنرمندانی هستند که با ساز و آواز، اشعار و داستان های خود، در غم و شادی مردم شریک می شوند. آمال و آرزوها، عادات و باورها، آداب و رسوم ملی و مذهبی مردم در طول سالیان دراز در هنر ارزشمند آنها انعکاس پیداکرده است. آشیق ها ماهیت اخلاقی و فلسفی معارف دینی را عمیقا یاد گرفته و در اشعار و داستانهای خود به طرز استادانه¬ای به کار برده اند. اصولا هنر آشیق الهام گرفته از مفاهیم عمیق دینی و مذهبی است. اجداد آذربایجانی ها به (قوپوز) سلف ساز کنونی آذربایجان حرمت می نهادند آن چنان که اگر از کسی در حالی که قوپوز در دست داشته است خطایی در خور مرگ سر می زد به احترام قوپوز از گناه او می گذشتند. ساز در اغلب نقاط تنها آلت موسیقی آشیقی است اما در منطقه آذربایجان شرقی دو نوازنده دیگر با بالابان و قاوال آشیق را همراهی می¬کنند


Notice: Trying to access array offset on value of type null in /home/topraq/public_html/wp-content/themes/betheme/includes/content-single.php on line 286
مدیر سایت

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *